به گزارش مشرق، نزدیک به 7 سال از بحران سوریه می گذرد و این بحران در طول این مدت شاهد فراز و فرود بازیگران مختلف بوده است. در سال های نخست دوران فراز کشورهای حامی تروریست ها در سوریه بود و از طریق گذرگاه های مرزی به ویژه مرزهای ترکیه همه گونه سلاح به تروریست ها ارسال شد.
عربستان در این میان موفق شده بود خود را به عنوان مهمترین حامی تروریست ها معرفی کند چرا که گروه های تروریستی به ویژه داعش آموزههای فکری خود را از وهابیت اخذ کرده بودند و همین مسئله نوعی احساس تعلق بین ریاض و تروریستها را ایجاد کرده بود.
از سوی دیگر سوریه در چند دهه اخیر به عنوان یک عضو بارز از محور مقاومت هیچگاه با ارتجاع عرب در مسائل منطقه ای همراهی نکرده بود و به همین دلیل از جانب عربستان که خود را پدرخوانده کشورهای عربی می داند مورد دشمنی قرار گرفته است.
شروع بحران سال 2011 فرصت بی نظیری برای عربستان فراهم کرد تا با کمک دیگر کشورهای محور ارتجاع، سوریه و به طور ویژه بشار اسد را از محور مقاومت جداکنند. بنابراین تمام تلاش ها در درجه اول معطوف به فشار بر بشار اسد در جهت کناره گیری قرار گرفت و در درجه بعد تجزیه سوریه مطرح شد. اما پس از قریب به 7 سال عربستان در برابر سوریه کوتاه آمد و به نوعی اعلام شکست کرد.
تلاش های عربستان برای تقویت تروریست ها در سوریه
عربستان در 6 سال گذشته در مسیر حمایت از تروریست در جهت برکناری بشار اسد تقریبا همه تلاش های خود را به کار گرفت. در این مسیر عربستان با حمایت های مالی و تسلیحاتی نقش مهمی در پیروزی ها اولیه داعش در سوریه ایفا کرد و از طریق رسانه های خود به ویژه العربیه توانست تا از لحاظ رسانه ای نیز فضا را در جهت مخالف نظام سوریه شکل دهد. این نقش عربستان نیز در واقع بیشتر متاثر از طرح کشورهای غربی در مورد عربستان بود. در واقع رژیم صهیونیستی و آمریکا برای اجرای طرح های مبارزه با مقاومت نیازمند هم پیمانانی در داخل منطقه بودند تا بتوانند صدماتی جدی به بدنه مقاومت وارد کنند و در این میان، عربستان به خوبی در راستای تحقق اهداف آنها عمل نموده است. این موضوع را می توان در مقالهای که در سال 2007 میلادی به قلم سیمور هرش در روزنامه " نیویورک تایمز" منتشر شد؛ ملاحظه کنیم. در این سند آمده است که چگونه آمریکا، عربستان و اسرائیل همه منابع مالی و تسلیحاتی خود را برای از بین بردن نظام سوریه و ایران در اختیار تروریست ها قرار داده است.
دولت سوریه نیز تاکید کرده است که شواهد و اسناد فراوانی دارد که نشان می دهد سعودی ها در کنار قطر و ترکیه، حمایت های مالی، لجستیکی و تسلیحاتی گسترده ای را از گروه های تروریست ها در سوریه به عمل می آورند. در واقع سوریه که همواره به عنوان سدی در برابر زیادهخواهی های سعودی در جهان عرب ایستاده بود اکنون توسط تروریست ها مورد حمایت ریاض درگیر نبردی خونین شده است. در مورد ارتباط عربستان با تروریست ها اسناد زیادی تاکنون منتشر شده است اما شاید بتوان مهمترین سند در این مرد را اعتراف یکی از شاهراده های سعودی دانست.
«ولید بن طلال»، شاهزاده میلیاردر سعودی، در مصاحبه تلویزیونی با «سیانان» آمریکا، به حمایت مالی رژیم آل سعود و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از گروه تروریستی داعش اذعان کرد. ولید بن طلال در این گفتگو، بر حمایت حاکمان سعودی و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از گروه تروریستی داعش و حمایت مالی آنها از این گروه در آغاز بحران در سوریه تاکید کرد. وی همچنین اذعان کرد داعش در ریاض تشکیل شد و رژیم سعودی از این گروه حمایت و از عملیاتش در همه کشورهای عرب پشتیبانی مالی می کند. روزنامه گاردین نیز با اشاره به ارتباط آشکار عربستان با داعش، از تلاش ناکام آل سعود برای پنهان کردن واقعیت ارتباط تنگاتنگ خود با این گروه تروریستی خبر داد.
روزنامه الاخبار نیز در گزارشی اعلام کرده که گروه تروریستی داعش تاکنون منکر این نشده که ایدئولوژی و ساختارش با جریان وهابیت عربستان منافات دارد، بلکه از اینکه بهترین نمونه برای نشان دادن تفکرات و روش جریان وهابیت باشد به خود میبالد. طبق اعلام این روزنامه یکی از نهادهای رسانهای در درون داعش، در گزارشی اعلام کرده که دولت ابوبکر البغدادی، رهبر گروه تروریستی داعش چیزی جز ادامه جریان وهابیت عربستان نیست و در آن، دولت ابوبکر البغدادی و محمد بن عبدالوهاب، موسس جریان وهابیت مشابه یکدیگر اعلام شدهاند. نیویورک تایمز نیز در گزارشی با عنوان «داعش یک پدر دارد و آن «عربستان سعودی» است» اعلام کرد، در حقیقت، عربستان یک داعش است که «دولت اسلامی» را به وجود آمده است.
اهداف عربستان در سوریه
عربستان در سوریه اهداف مختلفی را دنبال کرده است که مهمترین این اهداف به شرح ذیل است:
-جایگاه ایران در دو عرصه قدرت نرم و سخت در سال های اخیر رشد قابل توجهی داشته است. در واقع رسانه های عربی همواره اعلام کرده اند که ایران توانسته است در چهار پایتخت عربی(صنعا، بیروت، دمشق و بغداد) به عنوان مهمترین بازیگر مطرح شود. از سوی دیگر شروع تحولات عربی در سال 2011 نه تنها باعث تضعیف محور مقاومت نشد بلکه شروع این انقلاب ها در بیشتر کشور ها به نوعی متاثر از آموزه های انقلاب اسلامی ایران نیز بود. این مسائل باعث شد تا عربستان که همواره در رقابتی پایان ناپذیر با ایران به سر می برد به دنبال سدِ نفوذ ایران برآید. به همین دلیل تلاش عربستان و دیگر حامیان این کشور خارج کردن سوریه از لیست متحدین ایران بود. عربستان به طور مشخص سوریه را از دریچهی رقابتهای منطقهای با ایران نگاه کرده است. بنابراین عربستان در هماهنگی با رویکرد غربی– عربی تلاش دارد تا موقعیت ایران در سوریه را کاهش دهد. از این رو در چنین شرایطی عربستان برای محدود سازی قدرت ایران در خاورمیانه از گروههای تروریستی در سوریه حمایت میکند.
- نقش و جایگاه سوریه در پازل نبرد با اسرائیل نیز یکی از دلایلی بود که عربستان از تروریست ها در سوریه حمایت کرده است. در واقع مواضع دمشق در برابر اسرائیل سبب شده تا این کشور به عنوان مهمترین عامل در مقابله با سیاستهای این رژیم در منطقه ایفای نقش نماید. پس از جنگ 1967که اعراب شکست سختی را از اسرائیل متحمل شدند، روابط کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی وارد مرحلهی جدیدی شد. مصر طی قرارداد کمپ دیوید در سال 1987 و اردن طی قراردادی در سال 1991در عوض به رسمیت شناختن اسرائیل، مناطق اشغالی خود را در جنگ سوم پس گرفتند. کشور سوریه پس از جنگ سوم، به بسیاری از پناهندگان فلسطینی که طی 3 جنگ گذشته به سوریه عزیمت کرده بودند، شناسنامه اهدا کرد و برخلاف دیگر کشورهای عربی ضمن به رسمیت نشناختن اسرائیل، مرکز گروههای مقاومت شد. پس از عقب نشینی مصر و اردن از مبارزه، سوریه به عنوان اصلیترین رکن مبارزه برای آزادی فلسطین در جهان عرب ایفای نقش نموده و این همواره در نقطه مقابل سیاستهای عربستان است که خود را رهبر جهان عرب میداند و نقش خود را در موضوع صلح اعراب و اسرائیل بسیار پررنگ میبیند. بنابراین عربستان با حمایت از تروریست ها به نوعی سعی در خارج کردن سوریه از این نقش و جایگاه در جهان عرب داشت.
- یکی دیگر از دلایل عربستان برای مداخله در سوریه و تقویت جبههی مخالفان بشار اسد، ارائه الگوی نظم جانشین در منطقه با اندیشه سلفیگری است. امری که حاکی از تقابل ایدئولوژیکی است و به اقلیت علوی حاکم در مقابل اکثریت سنی بر میگردد. در مقطع اخیر سلفیها به نوعی حامل گفتمان اسلامگرایی افراطی هستند. در واقع عربستان حامل این گفتمان، میتواند بسترساز ایجاد نوعی تنش مذهبی باشد. عربستان با استفاده از این فاکتور در تلاش است تا با نشان دادن تقابل شیعی و سنی و حمایت از اکثریت سنی ضمن مهار مخالفان داخلی و حفظ همبستگی میان آنها، حمایت خود را از سنیهای سوریه ابراز دارد. امری که به دولت عربستان اجازه میدهد تا اعتبار مذهبی خود را به مخالفان داخلیاش نشان دهد. وهابیونی که در رسانهها و تلویزیونهای ماهوارهای به گریه افتاده و خواستار جهاد در سوریه هستند دقیقا در این راستا فعالیت می کنند. حمایتهای مالی و تسلیحاتی که ریاض از مخالفان در سوریه مینماید، همگی تلاشی است برای تقویت و روی کار آوردن سنیهایی که در خلاء قدرت همراهی خود را با عربستان نشان دهند. ریاض روی کمک اخوان المسلمین و متحدانش حساب باز کرده بود. ریاض در طول 3 دههی گذشته به تمام معارضین فراری به ویژه اخوان المسلمین و سلفیهای تندرو پناه داد و آنها را در مؤسسههای فرهنگی، دانشگاهی و آموزشی به خدمت گرفت.
فرایند عقب نشینی عربستان
اما عربستان در 6 سال گذشته نتوانست به اهداف خود در سوریه دست پیدا کند و از همین رو مجبور به نوعی عقب نشینی تاکتیکی در برابر سوریه شده است. عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان اواسط مرداد ماه به مخالفان سوری اعلام کرد:" باید چشمانداز جدیدی بیابند وگرنه کشورهای دیگر درباره سوریه مذاکره میکنند و مخالفان در آن مذاکرات جایی نخواهند داشت. وقایع رخ داده بدین معنا است که امکان خروج اسد (از قدرت) در اوایل مرحله انتقالی وجود ندارد و ما باید درباره مدت باقی ماندن او در مرحله انتقالی و صلاحیت او در آن مرحله رایزنی کنیم." این عقب نشینی بسیار مهم است چرا که عربستان همواره بر کناره گیری بشار اسد تاکید داشته است.
اخیرا پایگاه خبری شبکه ماهوارهای الجسر وابسته به مخالفان سوریه نیز فاش کرد، عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان در نامهای به هیأت عالی مذاکرهکننده مخالفان سوریه (مقیم ریاض) گفته که واقعیت سوریه نشان میدهد کنارهگیری بشار اسد از قدرت در زمان فعلی، غیرممکن است و باید درباره مدت حضورش بحث شود. به گفته منابع معارض سوری، هیات عالی مذاکره کننده مخالفان سوری و عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان، در دیدار اخیر خود با یکدیگر درباره بندهای آتی به توافق رسید. این بندها عبارتند از:
-موافقت با حضور 18 ماهه بشار اسد در دوره انتقالی سوریه و حق وی برای نامزدی در دور بعد ریاست جمهوری این کشور؛
- تضمین حفظ ارتش و دستگاه امنیتی سوریه و عدم فروپاشی آن است تا نهادهای حکومتی هم از سقوط مصون بمانند؛
-تضمین سلامت و مشارکت اقلیت ها در دولت آتی سوریه؛
-پایان دادن به اقدامات مسلحانه و وجود سلاح سنگین بخصوص در إدلب و مبارزه با مخالفان این قضیه؛
- همکاری بین ارتش آزاد و ارتش سوریه برای مبارزه با تروریستها در آینده.
از سوی دیگر ملاقات های سران عربستان با روسیه در مورد سوریه به این معنا است که عربستان نیک دریافته است که دوران نظامی در سوریه رو به اتمام است و تلاش های جبهه عربی- غربی- عبری برای برکناری بشار اسد و تجزیه سوریه با شکست مواجه شده است و دوران پسا داعش در سوریه آغاز شده است. از این رو عربستان، همانند بازندهای در مسابقه فوتبال، به دنبال آن است تا گل های بیشتری دریافت نکند و با حداقل خسارت و هزینه از بحران سوریه خارج شود. این داستان در مورد بحران یمن نیز دقیقا صدق پیدا می کند و عربستان در تلاش برای خروج آبرومندانه از این بحران است.
پایان سخن
عربستان اکنون در پایان راهی قرار گرفته است که هرگاه به عقب نگاه می کند و حوادث 6 سال گذشته سوریه را مرور می کند تنها شکست و ناکامی های مختلف را مشاهده میکند. در واقع عربستان تلاش زیادی را برای اقناع آمریکا در جهت حمله نظامی به سوریه انجام داد اما این امر میسر نشد و اکنون وزیر خارجه عربستان اعلام کرده که دیگر برکناری بشار اسد ممکن نیست. این عقب نشینی نشان داد که سیاست های منطقه ای ریاض با بن بست مواجه شده و ریاض اکنون برای تداوم بقای خود باید به دنبال تغییر سیاست های خود باشد.